کارن جونکارن جون، تا این لحظه: 10 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

کارن عشق زندگی

اولین نشستن گل پسر

امروز کارن با این اسباب بازیش سرگرم بود و کلی تعجب کرده بود که حرکت میکنه منم از فرصت استفاده کردم از پشت آقا کوچولو بلند شدم دیدم بلههههه پسری بدون کمک من نشسته اصلا حواسشم نبود تو این فاصله رفتم دوربین آوردم و عکس گرفتم تقریبا بعد از یک دقیقه پسری متوجه من شد و به خودش اومد و تالاپ خودشو انداخت رو پتوش .وروجک مامان کارن جونم 23 آذر تونست برای اولین بار بدون کمک و تکیه گاه بشینه  
23 آذر 1392

شش ماه ونیمه ما

کارن جون 6 ونیم ماهه ی (195 روزه) ما عاشق راه رفتن شده با کمک ما با اون پاهای کوچولوش گام بر میداره وتاتی میکنه علاقه ای به سینه خیز و چهاردست وپا رفتن نشون نمیده. عشق مامان کلماتی مثل ب .ش. ژ رو مرتب تکرار میکنه بابایی بهش میگه بگو بابا, پسری میگه :بوووو بوووو به کارن دیگه آبمیوه هم میدم لیمو شیرین رو به پرتقال ترجیح میده پرتقال که میخوره دهنش و جمع میکنه چشماشو میبنده موش کوچولو میشه سوپ و حریره رو که خیلی دوست داره تو روروئکش بهش میدم . پسری اینقدر شکمو تشریف داره که امروز یه لحظه حواسم نبود که با این صحنه مواجه شدم
21 آذر 1392

چهارمین سالگرد با کارن جون

پسر عزیزم امروز 19 آذر چهارمین سالگرد ازدواج من و بابایی بود خیلی خوشحال بودیم که از امسال دیگه سه نفری جشن میگیریم خداروشکر که تو رو داریم و وجود نازنینت خوشبختی مارو تکمیل کردخدایا چقدر زود میگذره اصلا باورم نمیشه چهار سال شد, مثل برق و باد گذشت (به خاطر اینکه بابا شب کار بود روز با هم بودیم)بابایی ازم خواسته بود براش سالاد ماکارانی درست کنم سالاد عالی شد خیلی خوشمزه بود حیف که عزیزکم نمیتونست بخوره کارن جون مامان شیطون بلا قلدر شده ,جرات نداریم ازدستش چیزی بگیریم چنان جیغ و داد راه میندازه که مجبورمیشیم سریع دوباره بهش بر گردونیم ...عاشق چای شده نمیشه جلوش چای خورد وقتی میبینه ما داریم چای میخوریم خودشو به سمت لیوان پرتاب میکنه به جرا...
19 آذر 1392

کارن کوچولویه ما

کارن عشق مامان خیلی کنجکاو شده دوست داره به همه چیز دست بزنهالان خیالم راحته که نمیتونه راه بره ,وقتی راه افتاد خیلی باید مراقبش باشم که به چیز خطرناکی دست نزنه... دیروز برا اولین بار تونست بدون کمک رو شکمش برگرده قربونش برم تنبله سعی نکرد خودش دوباره برگرده غر غر کرد که منو بلند کنید کارنی رو دیگه تو رورویک میزارم میشینه خیلی دوستش داره و مدام میخواد که من رودکمه هاش بزنم تا اهنگ بزنه دیگه پسری رو میتونم تنها بزارم و به کارام برسم خودش با اسباب بازیاش سرگرم میشه وکلی بازی میکنه این روزا کارن دوست داره که زیر بغلش رو بگیریم وایسه مخصوصا وقتی که من نشستم پای کامپیوتر مدام هم دستشو میکوبه رو دکمه هااینم از کارهای جدید گل پسر ...
16 آذر 1392

واکسن 6 ماهگی

امروز کارن رو به همراه مامان مهین بردیم بهداشت و واکسن 6 ماهگی رو با 3 روز تاخیر(به دلیل سرما خوردگی) 9 آذر زد.عزیز دلم خیلی گریه کرد اما وقتی آوردیمش خونه آروم شد و قطره استامینوفن رو بهش دادم و خوابید قد کارن 71cm ,وزنش 7900 بود کارن آماده شده بره واکسن بزنه عزیز دلم موقع خواب دستش رو باید رو چشمش بزاره
9 آذر 1392

6ماهگی

پسر عزیزم 6 آذر 6 ماهه شد کارن به دلیل سرماخوردگی که داره واکسنش موکول شد به 3 روز دیگه .تولد کارن رو همراه با مامان مهین و بابا بزرگ (مادر وپدر عزیزم)گرفتیم.کارن عزیز دلم امیدوارم دیگه هیچوقت مریض نبینمت گل مامان..کارن وروجک تو 6 ماهگی دیگه دوست داره با دست گرفتن به میز رو پا وایسه , دیگه به هر دو جهت غلت میزنه و سعی میکنه سینه خیز بره اسباب بازیاشو بگیره عکسهای جدید گل پسر(به در خواست خاله فرشته) ...
6 آذر 1392
1